آی واژه | خاقانی

هر دلی را هزار بار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
هر دلی را هزار بار کشی
تو گرفتار عشق را ز نهان
تو گرفتار عشق را ز نهان
تو گرفتار عشق را ز نهان
تو گرفتار عشق را ز نهان
تو گرفتار عشق را ز نهان
تو گرفتار عشق را ز نهان
دم دهی پس به آشکار کشی
دم دهی پس به آشکار کشی
دم دهی پس به آشکار کشی
دم دهی پس به آشکار کشی
دم دهی پس به آشکار کشی
دم دهی پس به آشکار کشی
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
رشتهٔ جان سیه کنی چون شمع
عاشقی را که شمع وار کشی
عاشقی را که شمع وار کشی
عاشقی را که شمع وار کشی
عاشقی را که شمع وار کشی
عاشقی را که شمع وار کشی
عاشقی را که شمع وار کشی
ما چراغ تو و تو آتش و باد
ما چراغ تو و تو آتش و باد
ما چراغ تو و تو آتش و باد
ما چراغ تو و تو آتش و باد
ما چراغ تو و تو آتش و باد
ما چراغ تو و تو آتش و باد
گر یکی برکنی هزار کشی
گر یکی برکنی هزار کشی
گر یکی برکنی هزار کشی
گر یکی برکنی هزار کشی
گر یکی برکنی هزار کشی
گر یکی برکنی هزار کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
کیسه لاغر شده، چه سیم کشی
صید فربه شده چه زار کشی
صید فربه شده چه زار کشی
صید فربه شده چه زار کشی
صید فربه شده چه زار کشی
صید فربه شده چه زار کشی
صید فربه شده چه زار کشی
جام پر بر دهی به مجلس می
جام پر بر دهی به مجلس می
جام پر بر دهی به مجلس می
جام پر بر دهی به مجلس می
جام پر بر دهی به مجلس می
جام پر بر دهی به مجلس می
غمگنان را به غم گسار کشی
غمگنان را به غم گسار کشی
غمگنان را به غم گسار کشی
غمگنان را به غم گسار کشی
غمگنان را به غم گسار کشی
غمگنان را به غم گسار کشی
خنده را گو که سر مبر به شکر
خنده را گو که سر مبر به شکر
خنده را گو که سر مبر به شکر
خنده را گو که سر مبر به شکر
خنده را گو که سر مبر به شکر
خنده را گو که سر مبر به شکر
چند شیران مرغزار کشی
چند شیران مرغزار کشی
چند شیران مرغزار کشی
چند شیران مرغزار کشی
چند شیران مرغزار کشی
چند شیران مرغزار کشی
غمزه را گو که خون مریز به سحر
غمزه را گو که خون مریز به سحر
غمزه را گو که خون مریز به سحر
غمزه را گو که خون مریز به سحر
غمزه را گو که خون مریز به سحر
غمزه را گو که خون مریز به سحر
چند مردان روزگار کشی
چند مردان روزگار کشی
چند مردان روزگار کشی
چند مردان روزگار کشی
چند مردان روزگار کشی
چند مردان روزگار کشی
تشنهٔ عشق را به جستن آب
تشنهٔ عشق را به جستن آب
تشنهٔ عشق را به جستن آب
تشنهٔ عشق را به جستن آب
تشنهٔ عشق را به جستن آب
تشنهٔ عشق را به جستن آب
غرقه در آب انتظار کشی
غرقه در آب انتظار کشی
غرقه در آب انتظار کشی
غرقه در آب انتظار کشی
غرقه در آب انتظار کشی
غرقه در آب انتظار کشی
دولت عشق یار خاقانی است
دولت عشق یار خاقانی است
دولت عشق یار خاقانی است
دولت عشق یار خاقانی است
دولت عشق یار خاقانی است
دولت عشق یار خاقانی است
تو همه دولتی که یار کشی
تو همه دولتی که یار کشی
تو همه دولتی که یار کشی
تو همه دولتی که یار کشی
تو همه دولتی که یار کشی
تو همه دولتی که یار کشی